دوست دارم آیینه کاری کنم همه شهر را

دوست دارم تا ماه نصف نشده، غصه‌های خرد و ریز را دور بریزم "به مبارکی آمدنت"

دوست دارم

در میان چراغهایی که

از شوق آمدن طاووس اهل بهشت تندتند چشمک می‌زنند فریاد بزنم

تا صدایم در گوش آنهایی بپیچد که تو را ندارند، بیچاره‌ها!

دوست دارم بلند بلند بگویم

همه بدانند او که زبور و تورات و انجیل و قرآن

وعده‌اش را داده‌اند

می‌آید...

 فدای تو!

ما غم هجرانت را به جان می‌خریم

به امید آن روز که لبخند را بر لبان عالم بنشانی

دیر نکنی ... آقا!